درباره من

تهران, Iran
نمی دونم چرا ولی می نویسم. //// نمی دونم برا کی ولی دلم می خواد بخونه و نظرشو بگه //// نمی دو نم تا کی ولی کاش بشه تا آخر عمر //// نمی دونم کجا ولی .... ما دوباره سبز می شویم

امارات سه جزیره کوچک ایران را گرفت

اولین جزیره دقیه هفتاد و توسط محمد غلامی و آرش افشین به اماراتی ها اهدا شد.
جزیره دوم چند دقیقه بعد و توسط محمد نوری تقدیم شد
وبلاخره جزیره سوم را خود اماراتی ها به زور گرفتند تا برای چند سال جای این جزایر همچین درد کند.

چرایی افول جنبش سبز


در حالی که در فضای وب ، بسیاری از سیاست نویسان ، به علت کثرت سبزها ، جنبش سبز را نقد نمی کنند ، شاید اکنون که سید محمد خاتمی ، از حضور در انتخابات آینده سخن رانده است ، بد نباشد جنبش سبز ، از درون نیز به آسیب شناسی خویش بپردازد. من به شخصه ، به عنوان یکی از حامیان کوچک این جنبش ، دو نکته در تبیین دلایل افول استقبال مردم از این جنبش می نویسم. بی شک ، این فقط به قسمتی از چراها پاسخ خواهد گفت و نظریه پردازان و صاحب نظران بزرگتر از منی ، نظرات کاملتری را ارائه خواهند نمود.
به نظر من ، جنبش سبز هم با سنت مشکل داشت و هم با مدرنیته. یعنی در حالیکه سردمداران آن داعیه پیوند سنت و مدرنیته داشتند ، اما از هر دو سو ضرباتی خوردند که برایشان تحمل ناپذیر می نمود.
اولین مساله، خود میرحسین موسوی بود. کسی که با عنوان " نخست وزیر امام" وارد صحنه انتخابات شد و نظریه پردازان گمان می کردند این فرد می تواند رای جامعه سنتی – روستایی را از آن خود کند. در حالی که بهترین تحلیل در مورد این قشر از مردم نزد اسفندیار رحیم مشایی بود که گفته بود:"تنها چهار میلیون از آرای احمدی نژاد متعلق به اصولگرایان بود و بیست میلیون رای دیگر؟! منتقدان نظام و مخالفان هاشمی بودند.
این گفته ، به درستی وضعیت پایگاه های اصولگرایان را در شهر ها و روستاهای کوچک نمایان می کند. مردم روستاهای کوچک به توکلی در انتخابات 84تنها چهار میلیون رای دادند و این کف رای آنان بود. میرحسین اما شعارهایش را به گونه ای تنظیم کرد که انگار آن افراد مخاطبانش هستند. در و دیوار ستاد موسوی ، مملو از عکس امام بود. در فیلم تبلیغاتی اش مراجع تقلید حضور داشتند و ناگهان با حرفهای احمدی نژاد در مناظره ، میرحسین مجبور شد از نظام دفاع کند. بیست و چهارسال عقب افتادگی نظام به گردن میرحسین افتاد و احمدی نژاد نماد تغییر شد. این تدبیر ، در تمام ایران که جریان شناسی ضعیفی دارند ، کارگر افتاد. پس از حوادث انتخابات هم ، میرحسین متوجه این مساله نشد. سیزده آبان ، و ماجرای پاره کردن عکس امام ، باعث شد میرحسین باز هم در مقام دفاع از امام قرار گیرد در حالی که جناح رقیب ، اصلا نتوانست مردم را برای اعتراض به این امر ، اقناع کند و تنها پیراهن عثمان ساخته شده از روز عاشورا و امام حسین بود که حیله عمروعاصیان را کارگر ساخت.
وگرنه من خودم در بسیاری مراسمات حکومتی ، مثل بیست و دو بهمن حاضر بوده ام و دیده ام چقدر عکس امام و رهبری و امثالهم ، زیر دست و پا افتاده می شود . فقط کافی است بعد از راهپیمایی ها ، سری به مسیر آن بزنید.
اما از دیدگاه مدرن هم جنبش سبز با مشکل رو به روست. به عنوان یک مثال ملموس ، اگر قرار باشد دموکراسی واقعی در ایران برقرار شود ، ترکیب شهرهایی همچون زاهدان و سنندج و تبریز ، که درصد بالایی از مردم خواستار جدایی از حکومت ایران هستند چه می شود؟هر چند تجربه اتحادیه اروپایی نشان داده پیشرفت امروز جهان در وحدت و وسعت بیشتر است ، اما فراموش نکنیم که ایران کشوری جهان سومی است و ظلمی که در این سالهای اخیر به اقیلت ها شده و گهگاه در انفجاری و تروری نمود می یابد، با کمی آزادی ممکن است به تمامیت ارضی ایران ضربه بزند. مبهم بودن پاسخ جنبش سبز به این سوال ، هم باعث دلسردی اقلیت های ترک و کرد و بلوچ از جنبش سبز شده و هم ملی گرایان را نگران ساخته است.
به نظر من ، جنبش اصلاحی ایران دیر یا زود ، با انتخابات یا چیزی شبیه آن ، به عرصه قدرت بازخواهد گشت. اسم آن جنبش هر چه که باشد ، بی شک در کادر رهبری اش  هم اقلیتها حضوری پر رنگ خواهند داشت ، و هم خود را میراث دار جمهوری اسلامی نخواهد دانست.

معجزه فارسی وان

"معجزه فارسی وان"
1-تابستان 88 بود . جامعه ایران در جو ملتهب بازمانده از روزهای انتخابات ، پیش از هر زمان دیگری دنبال اخبار سیاسی بود. همان موقع بود که از سویی پناهی و مخملباف و از سویی دیگر ، طالبی و دهنمکی ، قلم به دست شدند تا برای جامعه فیلم بسازند. آنقدر اینر جامعه سیاست زده بود که "درباره الی " آنقدر که باید قدر ندید. و فیلم ها و سریال ها ی ملوردام و سرگرم کننده ، رو به افول نهادند. همان روزها ، شبکه ای میهمان خانه های ایرانی شد که موفقیت آن چیزی شبیه یک لطیفه بود :"فارسی وان" شبکه ای که مبتذل ترین وسخیف ترین سریال های ملوردام را با دوبله ای صدها بار ضعیف تز از سیمای خودمان ، به بینندگان عرضه می کرد.اما امروز ، که هفدهمین ماه فعالیت این شبکه سپری می شود ، آن چنان مخاطبی پیدا کرده که بی شک ، تاسیس فارسی وان را باید یکی از مهمترین تحولات رسانه در دهه اخیر ، قلمداد کرد.
"سقوط؟"
عده ای از کارشناسان رسانه این روزها جشن گرفته اند که فارسی وان دیگر آن مخاطب سابق را ندارد و مخاطبین آن ریزش کرده اند. دلیل آن را هم کیفیت پایین سریال های فارسی وان می دانستند. کارشناسانت اما از یک نکته غفلت کرده بودند ، رقیب فارسی وان هم از آن سوی آبها می آمد. تلویزیون هایی مثل  "جم gem " و ام بی سی و حتی بی بی سی، و اخیرا شبکه ای با نام من و تو،  اقدام به دوبله و پخش سریال های مختلفی کردند و هر کدان ، مشتی از مخاطبان فارسی وان را برای خود ربودند. بدیهی است ، تا چند سال آینده در این رقابت ، شبکه هایی که بتوانند کیفیت خود را بهتر کنند ، باقی خواهند ماند و این برای تلویزیون دولتی ایران خبر خوشی نیست.
"یک جیب پر فیلم!"
 نگاهی به اسامی سریال های پخش شده از سوی این شبکه ها، زنگ خطری جدی برای سیمای ایران به شمار می آید. فارسی وان یا سریال های درجه 3 را پخش می کرد و گرچه "فرار از زندان " و "24" را هم به نمایش در آورد ، این سریال ها خیلی قبل از فارسی وان ، به خانه های مردم راه پیدا کرده بودند و زیاد هم خانوادگی نبودند. اما حالا ، رقبا با سریال هایی بهتر به میدان رقابت آمده اند :"ماموران مخفی"که یک سریال پلیسی – ضد تروریستی انگلیسی است ، جایزه بفتا را برده و پس از 10 سال ، هنوز سازندگان آن به ساخت ادامه آن اصرار دارند چند وقتی است از بی بی سی پخش می شود. پی ام سی هم سریال آناتومی گری را پخش می کد که بر اساس اطلاعت سایت تی وی دادت کام، دومین سریال محبوب سال 2010 بوده است.
"دستهای خالی"
اما متاسفانه سیمای ایران روز به روز از مجموعه ای استاندارد تلویزیونی جهان فاصله می گیرد.آخرین سریال مشهوری که سیمای ایران پخش کرد : "پزشک دهکده" بود و در حال حاضر ، سریال های ترکیه ای و کره ای و نهایتا یکی دو تا مجموعه پلیسی آلمانی ، کل سرمایه ی مجموعه های خارجی سیماست که بی شک در مقابل هزاران سریالی که هر سال در سرتاسر جهان ساخته می شود ، بسیار ناچیز به شمار می آید.این سریال ها (به جز جومونگ و ادامه هایش )نه داستان های به هم پیوسته ای دارند که مخاطب را به تماشای ادامه سریال دعوت کند و نه مثل "پوارو" "ناوارو " و .... چالش ها و هوشمندی های آدم خوب ها را به نمایش می گذارند . داستان همه آنها از اول مشخص است. آدم های بدی که تا نیم ساعت دیگر به سزای کارشان می رسند. گیرم در کبرا 11 چهار تا ماشین منفجر می شود و در کلید اسرار ، معجزه رخ می دهد. این داستان ها گرچه در ابتدای امر ، مخاطبینی را به پای گیرنده می کشانند ، در نهایت با دلسردی مخاطبان به وضعی دچار می شوند که کسی متوجه قسمت آخر سریال نمی شود.
"رقابت"
 ظاهرا درآمد دوبله فرار از زندان و گروگان و 24 و جریکو و احتمالا به زودی "لاست " و "قهرمانان"، آنقدر برای شرکت های پخش کننده در آمد دارد که سیما را قانع کرده است سراغ آنها نرود. گرچه هرگز ویدئو نمی تواند ، همچنان که سینما نمی تواند،رقیبی برای تلویزیون باشد. شاید تلویزیون بتواند ویدئو را ورشکست کند اما شبکه نمایش خانگی پولی زورش به شبکه های ماهواره ای نخواهد رسید.(مثلا مخاطب ایرانی پول میدهد 2500 تومان برای هفته ای دو ساعت خنده پای قهوه تلخ. و این دو ساعت در هفته  در برابر روزی 8 ساعتی که افراد مختلف یک خانواده پای تلویزیون می نشینند، واقعا کوچک است.می شود هفت درصد!)
اما سیمای ایران با غرور کاذبی ، سریال های ایرانی را رقیب سریال های خارجی می داند. گرچه به حق سریال های خوبی همیشه بوده اند و سریال های بد سیما هم یک سر و گردن از سریال های بد فارسی وان بالاترند ، اما وقتی در سوی دیگر رقابت نزدیک به 200 کشور قرار دارند که بعضی شان تلویزیون و سینما یکی از اصلی ترین صنایع در آن کشور ها به شمار می آید ، نمی توان از فیلمسازان ایرانی انتظار معجزه داشت. رقابت سریال های ایرانی با سریال های خارجی ،(آن هم در حالی که در ایران تنها ژانری که نسبتا خوب پشتیبانی می شود ،ژانر مذهبی – تاریخی است و هیچ کس یک سریال پرخرج اکشن یا ملودرام نساخته است) رقابتی است که نتیجه اش ، بیشتر شدن روز افزون پشت بام های شهر به علمک های شیطان است!  

کدام مخاطب عام؟

کدام مخاطب عام؟

انگلیسی ها از راست می رانند

انگلیسی ها از راست می رانند!
(نگاهی به سریال پلیس هالبی)
1-      تصادفات  هالبی نام یکی از مشهور ترین مجموعه های تلویزیونی انگلستان است که از سال 1986 شروع به پخش کرده و تا امروز نزدیک به 750 قسمت از آن در قالب 25 فصل پخش شده است.این مجموعه به حدی جایزه برده و موفق بوده و مقبول افتاده که از 1999 ، مجموعه دیگری نیز با عنوان "شهر هالبی" آغاز به کار کرد که امروز و پس از سیزده فصل ، نزدیک به 500 قسمت از آن پخش شده است. به جز این دو مجموعه ، چندین فیلم و سریال دیگر هم بر اساس اتفاقات  رخ داده در شهر تخیلی هالبی ساخته شده
2-      در قسمتهایی از این مجموعه ، پلیس ها هم وارد بیمارستان می شدند. ناگهان ایده ای به ذهن یکی از نویسنده ها رسید :"اداره پلیسی نزدیک بیمارستان" مجموعه ای 8 قسمتی  در سال 2007  ساخته شد  و قویا مورد استقبال مردم قرار گرفت . استقبال مخاطبان ، باعث شد ادامه 16 قسمتی آن هم سال بعد ساخته شود. البته شخصیتها همگی از اول تعریف شدند و هیچ شخصیت مشترکی در داستانها نبود. قصه قسمتها هم از هم مستقل نوشته می شد.نام مجموعه هم شد "پلیس هالبی"
3-      تا اینجا گفتیم که برسیم به شبکه 2 خودمان که بعد از ماه مبارک رمضان، شنبه ها "پلیس هالبی " را به خانه ها میهمان کرده است. اما بر خلاف انگلستان این مجموعه در ایران با استقبال مخاطبین رو به رو نشد. همزمانی پخش این مجموعه با طنز خوش نشین ها ، مهمترین عامل محاق "پلیس هالبی" است.
4-      هر چند این مجموعه بر خلاف دو مجموعه دیگر هیچ جایزه ای نبرده است و به اهمیت دو مجموعه دیگر نبوده ، شبکه دو اما ، ظلمی دیگر هم در حق پلیس هالبی کرده است. در سیمای ایران معمولا سریال های 45 دقیقه ای خارجی ، با سانسور به سی دقیقه بدل می شوند و در نوبت پخش قرار می گیرند. این سریال که بهانه ای برای سانسور نداشته و قسمتهایش هم 60 دقیقه ای بودند ، با خلاقیت به دو قسمت سی دقیقه ای بدل شده اند و هر کس کمترین اطلاعاتی در مورد سینما داشته باشد می داند این کار جز با تدوین مجدد و فیمبرداری بعضی صحنه ها غیر ممکن است و این غیر ممکن انجام شده ، به شدت جذابیت های سریال را تحت تاثیر قرار داده است.(به نظر می رسد حتی در مرحله دوبله هم چنین تصمیمی گرفته نشده بود چون روزنامه جام جم پلیس هالبی را سریالی در 20 قسمت 45 دقیقه ای معرفی کرد. اما این روزها شاهد پخش قسمتهای حداکثر 24 دقیقه ای هستیم)
5-      پلیس هالبی ، یک سریال اکشن از نوع سری سریال های آلمانی این روزهای تلویزیون ایران نیست. پلیس هالبی همچنان با وفاداری به مجموعه مادر ، بستر حوادث را در کنار یک بیمارستان فراهم کرده و نگاهی بسیار انسانی به مردم و حتی مجرمین دارد. روابط بین پلیس ها با هم و یا با مردم ، دقت زیادی شده تا در کنار قصه های پلیسی خانوادگی ، سریال یک نقش آموزشی اجتماعی نیز ایفا کند.
6-      اگر این سریال ایرانی بود ، شاید می شد از جهات دیگر نیز به نقد سریال نشست . اما وقتی احتمال اینکه سازندگان سریال این نقد ها را بخوانند بسیار کم است و نوشتن ثمری ندارد.
7-       جام جم در خلاصه این داستان ها به نقل از imdb  آورده است : "كال مك‌كانينچ بازيگر اصلي مجموعه، نقش يك افسر كاركشته اداره پليس به نام جان كينان را بازي مي‌كند كه در هر قسمت آن با يك معماي پليسي تازه روبه‌رو مي‌شود و با همكاري دوستان همكار خود در اداره پليس، سعي مي‌كند اين معماها را حل كند. زويي لوكر در نقش كيت همكار و همسر جان كينان است كه در تمام ماموريت‌ها او را همراهي مي‌كند. سومين شخصيت مهم قصه مجموعه لوك فرنچ دستيار اول جان كينان است كه نقش او را ريچارد هارينگتن به عهده دارد. بار اصلي قصه مجموعه و ماجراجويي‌هاي درام و حادثه‌اي آن بر دوش اين سه شخصيت است و البته آنها همكاران ديگري هم دارند كه در بعد كوچك‌تر و محدودتري به كمك آنها مي‌آيند."
8-      توني جردن، خالق اصلي مجموعه «پليس هالبي» است.  ولي در امر كارگرداني اين اپيزودها هيچ نقشي نداشت او  در كنار تهيه حدود 5 مجموعه تلويزيوني، بيشتر يك فيلمنامه‌نويس و خالق قصه و شخصيت‌هاي متنوع براي كارهاي درام، اجتماعي و كمدي اين رسانه است. او كه فعاليت فيلمنامه‌نويسي را از سال 1991 شروع كرد، تا به حال با 35 مجموعه تلويزيوني انگليسي همكاري داشته است.از كارهاي مطرح او در اين سال‌ها، مي‌توان به مجموعه‌هايي مثل «سيتي سانترال»، «زندگي روي مريخ» و «هاستل» اشاره كرد. اين مجموعه‌ها جزو كارهايي بوده‌اند كه توانسته‌اند به فصل‌هاي دوم و سوم برسند. در اين بين مجموعه پر رمز و راز درام و جنايتكارانه «زندگي روي مريخ» موفق‌تر از بقيه كارهاي وي بوده است و پخش آن از سال 2006 تا 2009 ادامه داشت..جردن درباره پليس هالبي مي‌گويد: « در ابتداي كار مي‌خواستم زماني كه قصه پليس هالبي به بيمارستان مي‌رسد، از حضور خود بازيگران مجموعه استفاده كنم؛ ولي خيلي زود متوجه شدم نمي‌توانم آنها را درگير اين پروژه كنم و بهتر است كه نقش پزشكان و پرستاران مجموعه‌ها را بازيگران متفاوتي بازي كنند. »
9-      كال مك كانينچ بازيگر نقش افسر جان كينان در مجموعه پليس هالبي، يك هنرمند اسكاتلندي‌تبار است كه با وجود بازي در تعدادي فيلم سينمايي، بيشتر يك بازيگر مطرح تلويزيوني به حساب مي‌آيد. او بازيگري را در سال 1991 با بازي در فيلم تلويزيوني «وكلاي مدافع» شروع كرد. پيتر باربارا فلمينگ، كارگردان اين درام جنايتكارانه بود و مك كانينچ در نقش مكملي در آن ظاهر شد. «اسكرين وان» اولين مجموعه تلويزيوني او بود كه در سال 2002 به روي آنتن رفت. آلفرد مولينا و شان بين بازيگران اصلي مجموعه بودند و مك كانينچ دوباره در آن نقش مكمل داشت. اين بازيگر پس از حضور در نقش‌هاي مكمل تعدادي مجموعه ديگر، با حضور در «ليدي خطرناك» در سال 1995 نقش مهم‌تري گرفت و توانست قابليت‌هاي بازيگري‌اش را در سطح وسيع‌تري آشكار كند.
منبع 7و8و9 جام جم به نقل از imdb
به تازگی جلسه ماهیانه جوانان حزب منحله مشارکت در تهران با حضور نمایندگان اقشار مختلف از سراسر کشور برگزار گردید. به گزارش«جوان آنلاین»،در این جلسه مقرر شد اعضا به صورت روزانه فعالیت های خود را از طریق پست الکترونیکی مشارکت اعلام نمایند و کوچکترین تحرکات اعم از شعارنویسی ، شب نامه ، بولتن و بروشور که در سطح شهر مشاهده می کنند را به اطلاع مسئولین حزب در تهران برسانند . همچنین به اعضای حزب اعلام شد محل های مختلفی مانند کافی شاپ ها ، مراکز تفریحی و چایخانه ها را به صورت پاتوق مشخص نموده و عمده جلسات خود را در این محل ها به صورت مخفیانه برگزار نمایند . لازم به ذکر است به اعضایب حاضر در جلسه اعلام شد برآوردی از سایت های موافق و مخالف جریان سبز ارائه نمایند. در پایان مقرر شد کلیه گروه ها و سرگروها از انجام فعالیت های سیاسی آشکار و چهره شدن پرهیز کرده و کاملاً خاموش و آرام به انجام فعالیت های تحلیلی بپردازند . گفتنی است جلسات مختلف از سوی شاخه های حزب غیرقانونی مشارکت در برخی استان ها و شهرستان ها نیز تشکیل شده است.
خوب تا اینجای کار ، خبر شبیه یکی از دروغ آفرینی های این روزهای جریان اصولگرا دارد اما در پس پرده شاید حکایت همان طوطی و بازرگان باشد. این که وبسایت های اصولگرا ، نا خواسته می توانند پل ارتباطی ما جوانان مشارکتی باشند
من به انچه در جوان انلاین خواندم ، مادامی که حزب آن را تکذیب نکرده باشد عمل خواهم کرد.
برای جوان آنلاین آرزوی طول عمر می کنم!

زورمان به ژاپن نرسید

در ادامه مسابقات بازی های آسیایی تیم فوتبال ایران در تنها بازی سخت خود و در حالی که با یک گل زود هنگام از حریف پیش بود با حساب 2 بر یک بازی را واگذار کرد

مسلم

هنگامی که لشکر مسلم علیه ابن زیاد قیام کرد لشکر ابن زیاد به روشهای زیر با مسلم به مقابله پرداخت
1- ایجارد رعب و وحشت در بین مردم
به یاد بیاورید حوادث سال قبل را که تلویزیون از کشته شدن هست نفر از معترضیت خبر داد و بعد تهدیدات نیروی محترم انتظامی علیه آشوبگران را
2- پرداخت سکه
این حرکت انقدر در ایران تکرار شد که پس از مدتی مخالفین جنبش سبز به ساندیس خور مشهور شدند
3- ایجاد تفرقه و شبهه:
به یاد بیاورید عوامل امروزین قدرت ، در برهه ای از زمان حامی آیت الله منتظری شدند و از جفای کروبی بر او نوشتند
4- استفاده از مذهب و جایگاه امیری مومنین
و ....

دل پر نفرت رجا نیوز

نمی دانم فیلم لطفا مزاحم نشوید را دیده اید یا نه، در قسمتی از این فیلم ، یک پسر جوان با یک پیرزن به محضر می روند تا صیغه بینشان جاری شود. روحانی که این پیوند را مشکوک می بیند ، حاضر به این کار نمی شود.
این صحنه ، یادآور روحانیون سنتی است که میان مردم محبوبیت دارند و از سویی دیگر ، چوب اشتباهات روحانیون سیاسی را هم می خورند. اما ظاهرا ، رسانه رجا هیچ مشکلی با این طرز فکر ندارد و خیلی هم موافق است که یک پسر بیست ساله با یک زن شصت ساله صیغه شوند و مخالفت با این امر بدیهی را تهمت می داند.!
پوستر فیلم
حالا ببینید برداشت رجا نیوز به این مطلب چیست:
در سكانسي كه زن و مردي براي جاري كردن صيغه عقد به دفتر كار او مي آيند اما اين روحاني صيغه عقد را جاري نمي كند و حتي به آنها تهمت زده و با نگاهي بدبينانه به آنها مي نگرد
این در حالیست که بسیاری دیگر از منتقدان ، یا استناد به همین سکانس نتیجه گرفته اند که روحانی فیلم آدم خوبی است و زندگی افراد دیگر برایش اهمیت دارند.
به هر حال باید به حال این نگاه نفرت انگیز تاسف خورد

یاد داشت سعید نورمحمدی از زندان اوینی

فوتبال کوچک با توپ پلاستیکی در هواخوری ناهموار زندان تنها سرگرمی زندانیان است. با همت دکتر تاجرنیا یک دوره مسابقات فوتبال برگزار شد ، تیم آقای میردامادی دوم شد ، تیم دکتر تاجرنیا سوم . تیمی که من و هدی صابر عضوش بودیم در مرحله مقدماتی حذف شد و تیم آقای مرعشی هم ایضا

هادوی بازداشت شد ، هادوی کیست؟

هادوی ، فرزند اولین دادستان کشور است. در روزگاری نه چندان دور ، رجا نیوز و جهان نیوز سعی کردند با استفاده از شهرت او ، اینجا  و اینجا  و اینجا علیه دانشگاه آزاد پرونده سازی کنند و علیه عباسپور و جاسبی سخن پراکنی کنند. اما ظاهرا تاریخ مصرف هادوی ها تمام شده است .
گرفتن طلا در گوانجو سخت است، به سختی بازی های جهانی   این اولین خبری بود که دیروز از بازی های آسیایی گوانگجو به گوش رسید. کوروش باقری ، قهرمان سابق وزنه برداری جهان و مربی فعلی تیم ، این سخن را فرموده بودند.
تیم امید هم ترکیب اصلی اش را برای بازی های آسیایی معرفی کرد.   خلعتیبری ، غلامرضا رضایی و بازیکنان سپاهان ، جنجال خبری کوچکی را در این مورد ساخته اند. ظاهرا مسئولان تیم ها حاضر به دادن ستاره ها نیستند. از بین خلعتبری و رضایی یک نفر به گوانجو خواهد رفت .
من از ووشو سر در نمی اورم اما 9 نفر به این بازی ها می روند که ترکیبشان هم مشخص شده و بلاخره چهار مدال مشت زنی برای تیم ایران قطعی شده

 

کنترل رفت وآمد مرده ها

میگن سپاه بهشت زهرا را هم خریده. والله وقتی سپاه مخابراتو خرید گفتن میخاد تماس ها را کنترل کنه. لابد حالا هم میخاد خواب ها و رفت و امد مردهخ ها را کنترل کنه!

آیا سفر قم برای جانشینی رهبر ایران بود؟

در حالیکه رسانه های غربی ، سعی دارند سفر قم رهبر ایران را سفری برای معرفی سید مجتبی خامنه ای به عنوان رهبر بعدی ایران قلمداد کنند ، روزنامه وطن امروز این واقعه را غدیر نامیده که اشاره است به انتخاب جانشین پیامبر در اخرین سال عمرشان.
اگر این اشاره را جدی بگیریم و یک گاف مطبوعاتی در نظر نگیریم ، اوضاع پیچیده ای برای آینده ایران تصور می شود.

امروز تمام روزنامه های ایران با یک عکس اول مشترک منتشر شدند

کیهان  ، جوان ، وطن امروز  ، قدس  آفتاب یزد (وب سایت ندارد ) ، شرق (با 2 روز تاخیر در نت منتشر می شود ) ، جام جم و همشهری رسالت  و دنیای اقتصاداز یک زاویه و روزنامه های ایران ،       آرمان روابط عمومی از همان زاویه ولی با یک ثانیه تاخیر از این عکس استفاده کرده اند.
انتشار پیام

فصل هفتم سریال 24 : آمریکا ! آمریکا!

توضیحاتم در مورد فصل هفتم سریال 24 ، کامل نبود. حالا شرحی مبسوط تر ارائه می دهم. در فصل هفتم سازمان CTU  به خاطر استفاده از خشونت توسط قوه قضاییه تعطیل شده است و جک تحت پیگرد قانونی قرار دارد.در همان لحظه به خاطر نسل کشی در یک کشور آفریقایی ، امریکا قصد حمله به آن کشور و نجات مردمان آن کشور را دارد. یعنی بهانه ای که بوش با ان به عراق و افغانستان حمله کردتفکر امریکایی تلاش برای نجات علی رغم به خطر افتادن زندگی مردم آمریکا ، در این سریال در حالی نمایش داده شده که نژاد پرستی و نسل کشی ، هرگز در کشورهای مسلمان آفریقایی صورت نمی گیرد اما در سریال 24 ، سگالی ها، نان کشور خیالی سریال ، قبل از عملیات نماز می خوانند.
نکنه مهم دیگری که شاید در این سریال مهم به نظر برسد ، حضود "امید ابطحی" بازیگر ایرانی الاصل در سه اپیزود این فصل است. ابطحی در فصل 4 هم در یک اپیزود در یک نقش مثبت حضور یافته بود. ویکی پدیا  و imdb

صمد نیکخواه بهرامی پرچم دار بازی های آسیایی شد

صمد نيكخواه بهرامي پرچمدار كاروان ايران در شانزدهمين دوره بازي‌هاي آسيايي شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در نشست امروز هيات اجرايي كميته ملي المپيك صمد نيكخواه بهرامي كاپيتان تيم ملي بسكتبال ايران به عنوان پرچمدار كاروان ايران در بازي‌هاي آسيايي 2010 گوانگجو انتخاب شد.
چند گزينه‌ براي پرچمداري كاروان ايران وجود داشت كه نهايتا با تصميم اعضاي هيات اجرايي صمد نيكخواه بهرامي عهده‌دار اين مسووليت شد.
شانزدهمين دوره بازي‌هاي آسيايي 21 آبان‌ماه امسال با برپايي مراسم افتتاحيه در شهر گوانگجوي چين رسما آغاز مي‌شود